prev | 217 / 6604 (fa) | next | aligned with en 214
دخترِ مومشکي که پشتِ‌سرِ وينستون نشسته بود با صدايِ بلند فرياد زد : « خوک ! خوک ! خوک ! » و با حرکتي ناگهاني يک جلد فرهنگِ لغتِ سنگينِ زبانِ نوين را برداشت و به‌سمتِ صفحهٔ سخنگو پرتاب کرد . seed
				[...wait for it...]