prev | 2631 / 6604 (fa) | next
ناگهان متوجهٔ چهرهٔ رنگ‌پريدهٔ جوليا شد که درکنارِ او رويِ زمين افتاده بود و رنگ ش به سفيديِ گچ شده بود . seed
				[...wait for it...]