prev | 4124 / 6604 (fa) | next
جوليا درحالي‌که بلافاصله جلويِ چراغِ نفتي مي‌نشست تا قهوه درست کند با کمي بي‌علاقگي گفت : « اِ ، گرفتي ؟ seed
				[...wait for it...]