prev | 6511 / 6604 (fa) | next | aligned with en 6469
وقتي حدودِ ساعتِ يازده و نيم با پلک‌هايِ به هم چسبيده و دهانِ خشک‌شده از خواب برمي‌خاست ، فقط به عشقِ شيشهٔ مشروب و استکاني که از شبِ قبل در کنارِ تخت ش گذاشته بود مي‌توانست از جا بلند شود . seed
				[...wait for it...]